زهرا به شفاخانه شده ای جانم

۴۰ / 56
زهرا به شفاخانه شده ای جانم
سالم به ابد برش دگر می‌مانم

بر دست و ید مهدی شفایم داده
این همّه وجودم شده مثل باده

رسمم بخدا رسم خود علیا شد
راهم بخدا رهِ خود مولا شد

حالا به حرم نشسته‌ام می‌شینم
هی روی بتول دو سرا می‌بینم

شامم که چه ظهریست خدا می‌داند
زهرا به چه مَهریست هدا می‌بارد

هی گشته هدایتم به فوق علیا
کرده‌است قبولم خود مادر زهرا

عرشی‌ام و سیّدم شدم با زهرا
سیّد برِ سادات بمانم تنها
دیدگاه ها (۰)

اوج اصحاب یمین

داغ زینب

باز مشهد شد رضا

رو به سوی مشهدم یک همای بیحدم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط